باحال ... باحال ...

... تو رو جون خودت نظر یادت نره ...

سلام میکنم خدمت تمام دوستای گلم که منو لایق دونستن و اومدن تا یه سری بم بزنن ...  اولا بگم که به خدا من قصد توهین به هیچ کس رو تو این وبلاگ ندارم و از نظر من هرکس عقاید خواص خودشو داره و عقاید دیگران به من و شما ربطی نداره ... البته درسته که من دخترم و از دخترا هم همیشه طرفداری میکنم اما خواهشمندم شوخی هایی که میکنم به هیچ کسی بر نخوره ... دوما من عاشق پرسپولیسم و متاسفم که تو این بازی آخری پیروزی پیروز نشد هر چند بازنده هم نشد . دیگــــــــــه یکی از اعضای همیشگی باشگاه پروازم هستم ... آها اینو یادم رفت بگم که تو دبیرستان فرزانگانم درس میخونم ( نه نه ! اشتباه نکنید خرخون نیستم ، شانسی قبول شدم ) ... بازم تشکر میکنم که اومدین تا این مطالب رو مطالعه کنید امیدوارم لذت ببرید و همیشه یه لبخند هر چند کوچولو رو لباتون نشسته باشه...

 

سال نو مبارک

happy new year

نوشته شده در شنبه 1 فروردين 1398برچسب:,ساعت 14:59 توسط آتوسا|

 

١-واسه اینکه وقتی سوار اتوبوس میشی اگه صندلی ها هم خالی باشه میری ته اتوبوس، تو ترافیک، چله تابستون، ١ ساعت سرپا وای میستی، شاید بند کیفه دختره گیر کنه بهت.

٢-واسه اینکه وقتی تو خیابون راه میری، کافیه فقط یه دختری از کنارت رد شه، گردن نیست لامسب، مثل جغد ١٨٠درجه گردنه می چرخه.

٣-واسه اینکه وقتی یه ماشین گیرمون میاد، پا میشیم میریم یه جایی مثله جردن، اونجا صد بار یه خیابون رو بالا و پایین میریم، ١٠٠ بار بوغ میزنمیو ٢٠٠ بار ترمز، بعدشم میزنی به یه پیر زنه، اون موقع هستش که آخر روز میشه.اون لحظه آدم آرزو می کنه که بره تو توالت عمومی خودش رو دار بزنه.

 ٤-واسه اینکه وقتی میریم کوه، پشت دختره میری بالا از کوه، بعدش کم میاری و رنگت سرخ میشه و تازه می فهمی که دختره کوهنورد بوده

٥-واسه اینکه وقتی حس غرورت گل میکنه میبینی دختره داره با یه پسره دیگه دعوا می کنه میری جلو، با پسره دعوا میکنی، بعدش که خوب کتکه رو خوردی می فهمی که یارو داداشش بوده

٦-واسه اینکه وقتی یه دختر کنار پسره میشینه تو تاکسی، و پسره می خواد استفاده ی معنوی ببره، ١٠ برار مسیرش رو میره تا با دختره باشه، وقتی که دختره پیاده میشه، میره تو رویا، اون وقته که می فهمه به جای میدون ولیعصر، رسیده به تجریش. و وقتی که بر می گرده با تاکسی، می فهمه که تمام پولش رو داده به تاکسی قبلیه، و اونجا یکم مشتمال حسابی میبینه از راننده تاکسیه و بعدش فحشه که به خودش میده.

اگه میتونید جواب بدید

نوشته شده در چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 17:54 توسط آتوسا|

مشخصات یه پسر خوب

یه پسرخوب موقع راه رفتن به ١٠٠٠دخترفکرنمیکنه

یه پسرخوب واسه ادعای بزرگی سیگارلای لباش نمیذاره وقلیون نمی کشه وادا درنمییاره

یه پسرخوب فرق بین خودش ویه میمون رودرک میکنه واینقد بازی درنمیاره

یه پسر خوب باید انگشت اشاره اش رو تا ته توی دماغش نکنه

یه پسرخوب هیچ وقت زودترازاینکه ازشیربگیرنش عاشق نمیشه

یه پسر خوب باید دختر همسایه رو بوس نکنه

یه پسر خوب وقتی توی مهمونی دوتا دختر میبینه باید احساس خوش صدایی نکنه

یه پسرخوب بیشتراز٣ساعت توی حموم نمیمونه

یه پسرخوب تورومامانش وانمیسه وبه خاطریه دخترکه سرکارش گذاشته ١٠٠٠٠دروغ نمیگه.

یه پسرخوب یواشکی دست توی جیب باباش نمیکنه

یه پسرخوب عقده هاشوبافرارازخونه خالی نمیکنه

یه پسرخوب وقتی دخترابهش نگاه نمیکنن خودنمایی نمیکنه(ازراه های مختلف)نکته ی تستی.

یه پسرخوب بیشتراز١٠دقیقه توی دست شویی نمیمونه.نکته ی مهمترازکنکور.

یه پسرخوب وقتی معنی ترانه های خارجی رونمی فهمه مجبورنیست واسه کلاس گوش بده

یه پسرخوب خودش رو تودل کسی جانمیده

یه پسرخوب واسه اینکه تومهمونی تحویلش بگیرن قیافه نمیگیره وادای ادم پولدارارودرنمییاره

یه پسرخوب ازاجرای هرگونه قربازیاسکیت وامثال این ها)جلوی پسراخودداری میکنه


نوشته شده در سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:,ساعت 9:0 توسط آتوسا|

 

 


جزو کدام یک از گروه های زیر هستید؟

گروه خونی A

محتاط در تصمیم گیری، بدبین و بسیار حساس هستند و مایلند مسائل را به دو گروه سیاه و سفید تقسیم کنند. به قوانین و استانداردهای اجتماعی بسیار اهمیت میدهند. از تحمل و صبر بالایی برای انجام کارهای فیزیکی و رقابتی برخوردارند. به آینده بسیار بدبینند و براحتی می توانند ظاهر آرامی از خودشان نشان دهند، حتی اگر عصبانی باشند. به نظرات دیگران بسیار اهمیت می دهند. اگر قلبشان بشکند، به سختی التیام می یابد. آنها بسیار مسئولند و همواره خطی بین کار و تفریح میکشند. آنها معتقدند که در مسائل دینی و اخلاقی می توان به کمال رسید. ترجیح می دهند از سرگرمی هایی بهره ببرند که از فشار عصبیشان بکاهد


گروه خونی B

براحتی از دیگران دستور نمی گیرند. سریع تصمیم گیری می کنند، قابل انعطافند و چندان به قوانین اهمیت نمی دهند. به مسائل علمی و اکتشافات علاقه فراوانی دارند. چندان صبور به نظر نمی رسند و از کارهای رقابتی خوشان نمی آید. معقول و خونسردند و درعین بامزگی، بسیار خجول هستند. از بیان ایده های جدید نمیهراسند. از مورد انتقاد قرار گرفتن ترسی ندارند. از انجام کاری به مدت طولانی خسته و دلزده نمی شوند. براحتی می توانند خاطرات گذشته را فراموش کنند. خلاق و مبتکر بوده و بین کار و تفریح نمی توانند مرزی قائل شوند


گروه خونی AB

رومانتیک و احساساتی هستند و به شدت فعالند. در تجزیه و تحلیل مسائل بسیار ماهرند. در نقد موضوعات مختلف بسیار منصف اند. درموقع لزوم نمی توانند سریع تصمیم بگیرند. برای سخت کار کردن و صبور بودن باید سعی کنند. درباره ی گذشته بسیار حساسند و از قدرت فهم بالایی برخوردارند. چندان مسئولیت پذیر نیستند. خونسردند اما در برخورد با مسائل غیرمنتظره خیلی زود نگران می شوند. حالات روحی آنها خیلی سریع تغیر می کند. می توانند در آنِ واحد چند کار را با هم انجام دهند و از کارهای هنری بسیار خوششان می آید


گروه خونی O

صادق، خوشبین و پر انرژی هستند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند. برای رسیدن به هدف قدرت و تحمل خوبی دارند. اگر در میانه راه به بیهوده بودن کاری که در حال انجامش هستند پی ببرند، خیلی راحت آنرا رها می کنند. درباره ی گذشته مثبت اندیشند، لذا چندان افسوس گذشته را نمی خورند.به مسائل مادی اهمیت می دهند. آرام و باثباتند و در برابر صداقت بسیار حساسند. رک و صریح نظراتشان را بیان می کنند. می توانند از جزئیات براحتی صرفه نظر کنند. غالباً از رهبری کردن

 

نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:,ساعت 18:36 توسط آتوسا|

 

فرق پسرها با دخترها در بیرون آوردن ماشین از بین دو تا ماشین از بغل خیابون(دروغه)

پسر ها :

1-
با کنترل دزدگیر در ماشین رو باز می کنن .

2-
سوار ماشین میشن .

......3-
یه نگاه از آینه به عقب می کنن .

4-
ماشین رو بدون هیچ درنگ و ترسی در میارن .

5-
به راه خودشون ادامه میدن .


دختر ها :

1-
تو کیفشون دنبال کنترل دزگیر هستند .

2-
اون رو پیدا نمی کنن .

3-
دست میندازن تو جیبشون و کنترل دزدگیر رو در میارن .

4-
نمیتونن با کنترل دزدگیر در ماشین رو باز کنن .

5-
با کلید در ماشین رو باز می کنن .

6-
رو صندلی می شینن .

7-
تو آینه به آرایشون می رسن .

8-
دنبال عکس دوست پسرشون می گردن تا روحیه ای برای زندگی کردن پیدا کنن .

9-
بجای عکس دوست پسرشون عکس پدرشون رو پیدا میکنن .

12-
ماشین با یه پرش کوچیک به جلو خاموش میشه .

13-
مرحله 12 اونقدر تکرار میشه که به ماشین جلویی می خورن .

14-
می ترسن از ماشین پیاده بشن .

16-
با دستمال کاغذی عرق خودشون رو خشک می کنن .

17-
یادشون میفته که چرا ماشین خاموش میشده .

18-
دنده رو خلاص می کنن .

19-
ماشین رو روشن می کنن .

20-
دکمه پنجره رو می زنن تا باز بشه .

21-
پنجره باز نمیشه .

22-
یادشون میفته که دارن پنجره کمک راننده رو باز می کنن .

23-
بالاخره پنجره رو باز می کنن .

24-
سرشون رو از پنجره میارن بیرون تا عقب رو نگاه کنن .

25-
یه ماشین با سرعت از کنارشون رد میشه .

27-
بالاخره خیابون خلوت میشه .

28-
دنده رو میزارن رو یک و گاز میدن .

29-
ماشین که به ماشین جلویی خورده بود ماشین جلویی رو حل میده .

30-
ماشین سره جاش تیکاف می کنه .

31-
دنده عقب میان .

32-
میخورن به ماشین عقبی .

34-
از دوباره منتظر میشن که خیابون خلوت بشه .

35-
اینبار که گاز میدن ماشین میفته تو جوی طرف راست .

36-
یادشون میفته که فرمون رو اشتباهی چرخوندن .

37-
زنگ می زنن به دوست پسرشون .

38-
موبایل باطری تموم میشه .

39-
دوست پسرشون بعد از 1 ساعت که تو ترافیک بود بالاخره میرسه .

40-
دوست پسرشون براحتی و مثل اون یکی پسرا ماشین رو در میاره .

41-
راننده ی ماشین جلویی و عقبی میرسن و دوست پسر رو کتب می زنن .

42-
پلیس 110 میرسه و پسر رو بازداشت می کنه .

44-
دوست پسر با رشوه و خرج کردن چند صد هزار همه رو راضی می کنن .

46-
پسر با ماشین دختر رو تا در خونه میرسونه .

47-
پدر و برادر های دختر از نگرانی دم در ایستادن .

48-
پدر دختر رو کتک میزنه .

49-
برادر های دختر پسر رو کتک می زنن .

50-
دختر هم خودش و هم پسر رو بدبخت می کنه

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:24 توسط آتوسا|

 

خودکارتو گم کنی ، خودکار نداری

خودکارنداشته باشی ، جزوه نداری

جزوه نداشته باشی ،درس نمیخونی

درس نخـــونی ، قبـول نمیـــشــــی

قبـــول نشـــی ، مدرک نمیـــگیری

مدرک نگیری ، کار گیـــرت نمیاد

کـــار گیـــرت نیاد ، پول نـــداری

پول نداشتـــه باشی ، غذا نـــداری

غذا نداشتـــه باشی ، لاغــر میشی

لاغـــــر بشی ، زشــــت میشــــی

زشــــت بشی ، ازدواج نمیـــکنی

ازدواج نکنـــی ، بچه دار نمیشـی

بچه دار نشــــی ، تنهـــا میـــمونی

تنهــــــا بمونی ، افســـــرده میشی

افســـــرده بشی ، مریض میشـــی

مریـــــض بشـــــی ، میــمیـــــری

"پس حواست به خودکارت باشه اگر نه میمیری "

نوشته شده در یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:23 توسط آتوسا|

دخترها:

توی ماهیتابه روغن میریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

پسرها:

توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
توی ماهیتابه روغن میریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
چند تا فحش میدن
دنبال کبریت میگردن
با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
دنبال نمکدون میگردن
نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
نمکدون رو پر از نمک میکنن
صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
سریع برمیگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
ماهیتابه رو میندازن توی سینک
دنبال ظرفهای مسی میگردن
قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
چند تا فحش میدن و بلند میشن
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن!!!

نوشته شده در شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:54 توسط آتوسا|

 

قصه از اونجا شروع شد که...

خیلی عصبانی بود،گفت:
اگه عاشقمی ثابت کن
گفتم چه جوری؟
تیغو برداشت و گفت رگتو بزن،
گفتم مرگ و زندگی دست خداست
گفت:پس عاشقم نیستی...
تیغو برداشتمو رگمو زدم
وقتی تو آغوش گرمش داشتم جون میدادم
آروم زیر لب گفت:
اگه عاشقم بودی تنهام نمیذاشتی...

نوشته شده در سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,ساعت 9:39 توسط آتوسا|

 

واقعا واسه آیفون باید فرهنگ سازی بشه ... میپرسی کیه ؟ میگه بازکن یا میگه منم ... خب برادر من دارم ازت سوال میپرسم  قشنگ گوش کن بعد جواب بده  میدونم تویی ... میدونم زنگ زدی تا درو باز کنم  خب دارم میپرسم کی هستی  آخه لا مصب ... حالا درسته بعضی وقتا ما هم میگیم الو ولی تو کارت با ما نباشه ...

نوشته شده در سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,ساعت 9:14 توسط آتوسا|

 

 

وقتي يک دختر حرفي نميزند

ميليونها فکر در سرش مي گذرد

 

وقتي يک دختربحث نميکند

عميقا مشغول فکر کردن است

 

وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند

يعني نمي داند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود

 

وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد: خوبم

يعني اصلا حال خوبي ندارد

 

وقتي يک دختر به تو خيره مي شود

شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي

 

وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد

آرزو مي کند براي هميشه مال او باشي

 

وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند

توجه تو را طلب مي کند

 

وقتي يک دختر هر روز براي تو [اس ام اس] مي فرستد

يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي

 

وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم

يعني واقعا دوستت دارد

 

وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونمي تواند زندگي کند

يعني تصميم گرفته که تو تمام آينده اش باشي

 

وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده

هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست

 

 

 

وقتي يک پسر حرفي نمي زند

حرفي براي گفتن ندارد

 

وقتي يک پسر بحث نمي کند

حال وحوصله بحث کردن ندارد

 

وقتي يک پسر با چشماني پر از سوال به تو نگاه مي کند

يعني واقعا گيج شده است

 

وقتي يک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسي تومي گويد: خوبم

يعني واقعا حالش خوبه

 

وقتي يک پسر به تو خيره مي شود

دو حالت داره يا شگفت زده است يا عصباني

 

وقتي يک پسر هر روز به تو زنگ مي زند

او با تو مدت زيادي حرف مي زند که توجه ات را جلب کند

 

وقتي يک پسر هرروز براي تو [اس ا م اس] مي فرستد

بدون که براي همه "فوروارد" کرده

 

وقتي يک پسر به تو ميگويد دوستت دارم

دفعه اولش نيست (آخرش هم نخواهد بود)

 

وقتي يک پسر اعتراف مي کند که بدون تو نمي تواند زندگي کند

تصميم شو گرفته که تورو اقلا واسه يه هفته داشته باشه

نوشته شده در چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,ساعت 12:32 توسط آتوسا|


 

تفاوت گفتاری پسر و دختر در پای تلفن
 

گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگلم... بوس بوس بوس


گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال... بیشعور مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کپک

 

بعد از قطع کردن تلفن :
دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکبیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد


پسرها: بابا عجب بچه باحالیه این ممد خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه

نوشته شده در چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,ساعت 12:20 توسط آتوسا|

 

بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و

بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت..

بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬بعضی جلد ضخیم،

بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند.

بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و

بعضی با کاغذ خارجی.

بعضی آدمها تر جمه شده اند و

بعضی تفسیر می شوند.

بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و

بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند.

 بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفیداند و

بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند.

بعضی از آدمها قیمت پشت جلد دارند.

بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند.

بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.

بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت.

بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت و

بعضی را توی کیف.

بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا می شوند.

بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند وبعضی ها معلومات عمومی.

بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و

بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان .

ازروی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و

از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت

به راستی ما کدامیم؟..

نوشته شده در چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,ساعت 12:16 توسط آتوسا|

 

تفاوت رفتار پسر و دختر :

دختر:یعنی میشه فوق تخصص پزشکی بگیرم و زحمتام به حدر نره
 

پسر:یعنی میشه پزشکی دانشگاه تهران قبول شم و اونجا یه دختر پولدار تور کنم و با پول باباش یه بنز آخرین سیستم بگیرمو با رفقا بزنیم بریم کنار دریا! (اینم از معرفتتون پول طرف و بگیرین و با رفقا برین عشق و حال

۲.تو خیابون تنها راه میره سرش هم پایینه...
دختر:مهم نیست تو چه رشته ای داره تحصیل می کنه اما تو فکره که در مورد همه رشته ها تقریبا عالم شه.

پسر:اگر رشته تحصیلیش تجربی باشه همش داره در مورد ریز به ریز اجزای بدن ملت فکر میکنه.
و اگه ریاضی باشه معادله ان (n) مجهولی رو ذهنی حل می کنه و زمان بندی

۳.تو مغازه لباس فروشی...
دختر:دنبال زیباترین لباس میگرده که از خریدش راضی باشه قشنگ چرخشو میزنه و بعد خرید میکنه آخرشم از چیزی که خریده چندان راضی نیست چون دنبال بهتریناست و دیدش مثه پسرا کوته نیست که به کم قانع هستن.

پسر:لباسای زشت رو سری انتخاب میکنه که سری برسه سر قرار نکنه دیر کنه و طرف بره انقد که یادش میره بقیه پولشو پس بگیره

۴.وقتی از یکی بدشون بیاد...
دختر:سعی میکنه طرفو نبینه یا بی محلش میکنه

پسر:تمام تلاششو یکنه آبروی طرفو ببره و ضایعش کنه.

۵.وقتی با دوستاش تو خیابون را ه میره (دوستاش هم جنسشن)...
دختر: می چسبن به هم تازه بعضیهاشون هم دست همو می گیرن با صدای آروم غیبت می کنن یا در مورد لوازم آرایش جدیدی که خریدن حرف می زنن یا در مورد درس و فعالیت های علمی بحث میکنن.

پسر:با 20 سانت فاصله کنار هم حرکت میکنن و در مورد مسایل بی خود بحث می کنن

۶.اگه بعد از مدتی هم رو ببینن...
دختر:تا همدیگرو میبینن یه احوالپرسی گرمی میکنن بعدشم آمار بقیه رو از همدیگه میگیرن که از حال دوستای دیگشون با خبر شن(انقد که مهربونن)

پسر: مهم نیست چند وقته هم دیگرو ندیدن فقط با یه سلام و خوبی بعدشم میگن خداحافظ(انقد که بی احساسن)

۷.وقتی می رن کتابخونه...
دختر:دنبال کتابای باحال میگرده که پر از هیجان باشه و جدیدترین کتابهای علمی که همیشه بروز باشه.

پسر :تو لیست کتابا کتابای مثلا علمی رو پیدا میکنن و بعد ریز به ریز مطالعش میکنن و اگه چیزیم ازشون بپرسی مثه بلبل جوابتو میدن
یا فقط رمان عشقی میخونن که مثلا مخ زدنشون بهتر شه

۸.وقتی بحث درس و کنکور میاد وسط...
دختر:روزی 5 ساعت درس میخونه و آخرش یه رشته ی خوب جای خوب قبول میشه و سعی میکنه درس رو به خدمت خودش در بیاره(ماشالاه هوش دخترا زیاده)

پسر:روزی 29 ساعت مطالعه میکنه و آخرشم گند میزنه بعد میگه من میخوام برم سربازی مردو چه به درس و مشق میخوام در خدمت جامعه باشم

۹.وقتی می خوان ورزش کنن...
دختر:با یه لباس راحت میان پارک یکم تند راه میرن تا هوای پارک رو استشمام کنن بعدشم میرن باشگاه و با تمرین خودشونو ورزیده تر میکنن

پسر:خودشو میکشه که تیپ بزنه بعدش میره تو پارکا ول میچرخه که شاید بتونه مخ یکی این دخترای که صبحا میان ورزش رو بزنه

۱۰.وقتی تو خیابون یک ماشین آخرین سیستم و اسپورت می بینن...
دختر:میگه ایول عجب ماشینیه!مبارک صاحبش

پسر:با حسرت نگاه میکنه بعد اگه رانندش دختر باشه خودشونو میندازن جلوی ماشین تا شاید فرجی شه

نوشته شده در چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,ساعت 12:12 توسط آتوسا|

 

 

مرد ناراحت و عبوس

زن:چی شده؟

مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)

 

زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو!

مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه لبخند می زنه

زن اما "می فهمه"مرد دروغ میگه:راستشو بگو یه چیزیت هست

تلفن زنگ می زنه

دوست زن پشت خطه

ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن

(مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره )

زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم.شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم!

مرد داغون می شه

"می خواست تنها باشه"

 

...............................................................................

مرد از راه می رسه

زن ناراحت و عبوسه

مرد:چی شده؟

زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه)

مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش

زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه  دو قطره اشک می ریزه

مرد اما باز هم "نمی فهمه"زن دروغ میگه.

 تلفن زنگ می زنه

دوست مرد پشت خطه

ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن

(زن در دلش خدا خدا می کنه که  مرد نره )

مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم!

زن داغون می شه

"نمی خواست تنها باشه"

 

..............................................................................

و این داستان سال  های سال ادامه داشت و زن ومرد در کمال خوشبختی  و تفاهم در کنار هم روزگار گذراندند...

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,ساعت 12:8 توسط آتوسا|

 

 

از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت زندگیش رو مدیون اون ماشین مدل بالاییه که باعث نجات جانش شده بود ... وخداوند همچنان لبخند میزد ...

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 19:49 توسط آتوسا|



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت